کد خبر:13904
پ
alvaresin-0120

شهید پیام مرد نیمه شب

معمولا بچه های تخریب عمومشون اهل نماز شب بودند غیر از عده قلیلی که من هم جزوشون بودم. موقعیت شهید موحد توی جاده اهواز خرمشهر بودیم. تابستون گرمی هم بود قرار بود تیپ سیدالشهداء(ع) چند ماه بعد از عملیات خیبر داخل جزیره مجنون عملیات کنه که به هم خورد. یکی دو ماهی از اومدن شهیدپیام […]

معمولا بچه های تخریب عمومشون اهل نماز شب بودند غیر از عده قلیلی که من هم جزوشون بودم.
موقعیت شهید موحد توی جاده اهواز خرمشهر بودیم.
تابستون گرمی هم بود قرار بود تیپ سیدالشهداء(ع) چند ماه بعد از عملیات خیبر داخل جزیره مجنون عملیات کنه که به هم خورد.
یکی دو ماهی از اومدن شهیدپیام پوررازقی به گردان تخریب لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) میگذشت و حسابی توی دل بچه ها خودش رو جا کرده بود. بقول بچه ها از جهت معنوی نور بالا میزد.
شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده ما نیرو هایی که تازه وارد گردان شده بودند با نیروهای قدیمی تر ادغام کرد و بچه ها داخل چادر ها مستقرشدند.
پیام چادرشون کنار چادر ما بود .
شهید زعفری با پیام داخل یه چادر بودند.
یه ساعتی به اذون صبح بود که دیدم صدای زعفری میاد و بلند بلند داره داد و هوار میکنه جوری که حنجراش داشت پاره میشد.صدا میزد “”آی ملت ما اگه نخواسته باشیم نماز شب بخونیم باید کیو ببینیم””
با سروصدای زعفری تقریبا اکثر بچه ها بیدار شده بودن.
خلاصه اون موقع ما نفهمیدیم چی شد ورفتیم خوابیدیم و فردا بعد از صبحگاه قضیه رو سووال کردم و بچه ها تعریف کردند که موقع خوابیدن ، یکی از بچه ها از شهیدپوررازقی خواسته بود که او را برای نماز شب بیدار کنه و محل خوابیدنش رو هم نشون داده بود که توی تاریکی چادر برای کسی دیگه مزاحمت ایجاد نشه که از بخت بد ، شهید زعفری میره واونجا میخوابه و شهید پوررازقی از همه جا بیخبر برای نماز شب میره بیدار کنه که اشتباها شصت پای زعفری رو فشار میدهد واون هم از خواب بیدار میشه واون علم شنگه رو به پا میکنه.
یاد پیام عزیز بخیر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید