شهید رسول فیروزبخت سال 1345 در کرج به دنیا آمد و در گلشهر زندگی کرد. از وقتی خودش را شناخت دیگر بندگی کرد و خوب هم بندگی کرد. جوانهای گلشهر کرج خیلیهایشان رسول را نمیشناسند. آهای نوجوانهای 16 ساله، او هم سن شما بود رفت جبهه و در جبهه ماندگار شد. در میان گردانهای گوناگون […]
فهمیدم که مدتی است در گردان تخریب سیدالشهدا (ع) بعنوان بسیجی حضور دارد ، ازش خواستم شرایط حضور در گردان رو برام بگه ، اون همم خیلی صریح و سریع گفت به این راحتی ها نیست ، باید بری پایگاه مالک اشتر ثبت نام کنی ، بعد از آموزش تقاضا کنی بندازنت لشگر 10 و بعد تقاضا کنی بیافتی گردان تخریب واگر فرمانده گردان موافقت کرد شما رو به تخریب بفرستند
شب های سرد روزهای آخر پائیز اردوگاه کوثر صبحگاههای اردوگاه که با مه غلیظ همراه بود توی اون هوای سرد لباس غواصی به تن کردن و در کانال پشت اردوگاه توی آب تا به صبح تمرین استقامت در آب کردن… چه شبهایی بود اون روزها فقط خدا بود و خدا بود یاد فرمانده مون #شهید_سید_محمد […]
بهمن ماه بود و بارون به شدت میبارید اون هم بارون های خوزستان. با حاج عبدالله با هم بودیم. دیدم از سنگر بیرون اومد و رفت زیر بارون و دست هاش رو به سمت آسمان بلند کرد و شروع کرد به دعا خوندن . من هم از دور نگاهش میکردم. حاجی تمام لباس هاش خیس […]
گردان تخریب از سومار اومد به سمت جنوب. نیمه دوم سال 61 بود . محل استقرار خاصی در جنوب نداشتیم . مقر شهید کهن (الوارثین) هنوز وجود نداشت . وارد منطقه عملیاتی فتح المبین شده بودیم . آثار عملیات فتح المبین رو توی منطقه میشد مشاهده کرد. تا کامل مستقر بشیم، از سر کنجکاوی رفتم […]
تانکها جلو میآمدند كه من دیدم یک تانک در فاصله سی ـ چهل متری من است و دارد نزدیک و نزدیکتر میآید. هر چه داد زدم، بچهها نشنیدند. انگاری کسی توی آن گیرودار، متوجه من و تانک نشد. اگرنزدیک تر ميآمد، بيشتر بچهها را شهيد ميكرد.
دستور حاج آقا فضلی بود که همه برادران پاسدار برای شرکت در عملیات عاشورای 3 باید با لباس فرم شرکت کنند. این دستور باید اجرا میشد و به همه ی گردانها و واحذهای لشگر10 ابلاغ شد خیلی ها که میگفتند بسیجی هستیم اینجا بود که لو رفتند. شهید سید محمد زینال حسینی که در نبود […]
اربعین نزدیک است و خیلی ها از عاشقان حسینی آماده شرکت در راهپیمایی اربعین میشوند امسال هم جمعی از همسنگران تخریبچی از هیات الوارثین عازم این عملیات فرهنگی هستند. یاد اون روزهایی بخیر که برای راضی کردن مادرهامون برای حضور در جبهه قول آزادی راه کربلا رو میدادیم. و وقت اعزام هامون به جبهه دست […]
همیشه سفارش میکرد. هرکسی خوابی از من دیده برام تعریف کنه. حاج عبدالله روح لطیفی داشت و این هم به خاطر معنویت بالای او بود شاید همین باعث تعجب شده که چطور امکان داره که فرمانده ضمخت ترین ، خشن ترین و حیاتی ترین واحد عملیاتی جنگ اینقدر سیم معنویش وصل باشه که روءیاهای صادقه […]
رزمنده ها با سختی زیاد خودشون رو بالای ارتفاعات منطقه میرسوندند و ارتفاعات فتح میشد اما موفقیتی در تثبیت مواضع نبود چندین بار بلندی ها و ارتفاعات منطقه عملیات والفجر 2 در حاج عمران بین ما و دشمن دست به دست شد و حتی یگانهای دیگری هم این ارتفاعات رو تصرف کرده بودند و دشمن […]
تازه از بستر بیماری جدا شده بودیم و حال وروز خوشی هم نداشتیم…خبر دارشدیم که دشمن داره توی جزیره مجنون تحرکاتی انجام میده خودمون رو رسوندیم تا مقابل دشمن و داخل آب مین گذاری کنیم… هردوی ما بدنمون پر بود از طاول و آب تلخ وشور جزیره هم سم مهلکی برای زخم های ما بود…. […]
خودش فرزند شهيدش را كفن كرد پسر دوم حاج ناصر نوريان، يكي از جوانان نمونه محله رستمآباد بود كه سال 1364 در عمليات والفجر 8 در منطقه فاو به شهادت رسيد. صبوري و خويشتنداري حاج ناصر، هنگام شنيدن خبر شهادت فرزندش هنوز هم نقل محافل است و اهالي محله خوب به ياد دارند كه حاج […]