این بار هم مجلس از دست در رفت و کف زدن های دو انگشتی تبدیل به کوبیدن دست ها به هم شد. شهید دهقان، شهید الهی، شهید زند، شهید خوش سیر، شهید مرادی سعی میکردند مجلس رو به دست بگیرند و شهید مراتی هم رو سر بقیه سوار میشد تا خودش رو به این جمع برسونه..
آروم به آقا سید گفتم: سیدجان یه خورده گازش بده.. مثل اینکه عراقی ها از ما خوششون نمیاد. سید هم با خون سردی گفت : این همه چاله چوله جلومونه نمیبینی. ماشین برای بیت الماله... جلوبندیش داغون میشه. این و گفت و برای اینکه به من روحیه بده شروع کرد به زمزمه یه نوحه.....
بچه های تخریب لشگر10 صبحگاه رفتن با شهید نوریان رو خیلی دوست داشتند و اون هم به این خاطر بود که شهید نوریان زیاد ما رو نمیدواند. شاید دوی صبحگاهی به پانصد متر هم نمیرسید ایشون دستور میداد بچه ها حلقه بزنند و خودش وسط میرفت و نرمش میداد. نرمش هاش هم با خنده و طنز بود
نگاه عاشقانه یک فرمانده گردان اون هم تخریب به معاونش چقدر عاشقانه است. میشه ساعت ها در مورد این نگاه نوشت و از توش مبانی نظری علم مدیریت به سبک شهدا استخراج کرد.
تاریخچه گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء علیه السلام تیپ سیدالشهداء (ع) در شهریور ماه سال 1361 به فرماندهی «شهید حاج علی موحد دانش» تجدید حیات شد و فعالیت خود را آغاز نمود و گردانها و واحدهای عملیاتی خود را راهاندازی کرد . واحد تخریب نیز از جمله واحدهای تخصصی و عملیاتی بود که از بدو تاسیس […]