شب عملیات نصر4 خیلی به شهید زینال حسینی فرمانده تخریب اصرار کرد که با تیم ما جلو بیاد و توی زدن معبر به ما کمک کنه. اما شهید سید محمد مخالفت کرد و با تیم برادر هادی راهی شد… دوتا تیم معبر ما قرار بود با دو تا گروهان گردان حضرت علی اکبر(ع) روی تپه […]
موقعیت الوارثین 12 اردیبهشت65- رزمندگان گردان علی اکبر(ع). آماده برای شرکت در عملیات سیدالشهداء(ع) سی سال قبل در چنین روزی صبح روز یازدهم فرمانده لشگر و بعضی از فرماندهان با هلکوپتر منطقه رو توجیه شدند و حد مانور عملیاتی گردانها مشخص شد و مقرر شد از شش محور به منظور باز پس گيري خطوط مقدم […]
رزمنده ها با سختی زیاد خودشون رو بالای ارتفاعات منطقه میرسوندند و ارتفاعات فتح میشد اما موفقیتی در تثبیت مواضع نبود چندین بار بلندی ها و ارتفاعات منطقه عملیات والفجر 2 در حاج عمران بین ما و دشمن دست به دست شد و حتی یگانهای دیگری هم این ارتفاعات رو تصرف کرده بودند و دشمن […]
بعد از تحویل سال نوبت به سخنرانی فرمانده ما شهید سید محمد زینال الحسینی رسید. البته ایشون امتناع میکرد و گفت حرفی ندارم و چون بچه ها اصرار کردن مطالب زیبایی بیان نمود که با هم نوش جان میکنیم: گفتیم که خدمت عزیزان چی بگیم اول سال 66 دیدیم یک پرنده وارد حسینیه شد و […]
صحبت های حاج آقا فضلی فرمانده تیپ سیدالشهداء(ع) اون شب حسابی دل ما رو خالی کرد .اینطوری یادم میاد که گفت : ما زیاد هم امیدوار نیستیم غواصها بتوانند به ساحل ام الرصاص برسند و خط دشمن رو بشکنند برای احتیاط همین چند تا تیربار سنگین در ساحل خودی مستقر کردیم که در ساعت مقرر […]
در واحدهای تخریب یک شعار همیشه نصب العین رزمنده هایی بود که به این واحد جذب میشدند و آن اینکه” اولین اشتباه آخرین اشتباه است” تا جائیکه این شعار در آموزشها تبدیل به شعور میشد و تحمل یک تخریبچی را برای فرگیری آموزشهای سخت و طاقت فرسا بالا میبرد… اکثر عملیاتهای ما از الگوهای کلاسیک […]
روز 19 دیماه بود و هوا کاملا روشن شده بود و رزمنده های گردان های لشگر وارد 5 ضلغی شلمچه شده بودند و از پهلو مشغول پاکسازی و تسخیر دژ شلمچه بودند…مسیر دسترسی به خط مقدم هنوز از طریق جاده و از معبر لشگر19 فجر بود…و معبر حضرت زهرا(س) لشگرسیدالشهداء(ع) بازگشایی نشده بود…..از سنگرهای دشمن […]
عملیات کربلای 4 به جهت توجیه نیروها تا رده دسته و حتی تیم های عملیاتی بی نظیر بود. ما بچه های تخریبچی تک تک مون کاملا توجیه به وظیفه خود بودیم و منطقه درگیری با دشمن رو به خوبی میشناختیم.. فرمانده ها برای توجیه نیروهاشون به جای پهن کردن کالک عملیات، نقشه هوایی رو میکردن.. […]
هروقت بین عملیات ها فرصتی بود فرمانده های ما کاروان زیارتی راه میانداختند و ما به پابوس آقا میرفتیم. زمستان سال 63 بود که امام هشتم بچه های گردان ما رو طلبید. به خاطر وقفه در جنگ بعد از عملیات خیبر، شدیدا نیاز به یک زیارت داشتیم. نزدیک یک سال بود که عملیاتی نرفته بودیم […]
سید امین صدرنژاد، مغز تحقیقاتی گردان تخریب بود. در #مقر_کرخه که به زاغه معروف بود یه سنگر و یه کانتینر تحقیقاتی داشت. در آنجا انواع تله_های انفجاری را تولید می کرد. بسیاری از مین ها را حتی بعضی از چاشنی ها را با دقت بسیار دقیق برش داده بود. و روی مکانیسم عمل آنها تحقیقات […]
ازقدیم هم رسم و سنت بود که سادات و فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله سعی میکردند سیادت خود را با استفاده از نمادهای سیادت اعم از کلاه سبز، پیراهن سبز، شال سبز و…..آشکارسازند. اما امروزه این سنت میرود مثل باقی سنتهای فراموش شده به ورطه فراموشی سپرده شود. ازجمله کسانیکه سعی میکردند […]
توی درگیری های فاو حسن مقدم به کمرش یا لگنش تیر خورد. آقا سید محمد زینال حسینی هم به کتفش تیر خورده بود. حسن رو روی کولم گذاشتم و داشتم عقب میاوردم حسن صدایی ازش در نمیومد . به آقا سید گفتم . به نظرت زندس؟ سید دوتا سیلی به حسن زد . وفریاد زد […]