درگیری روی شاخ شمیران بالا گرفته بود و دشمن مقاومت میکرد . قبل از ظهر بود که شاخ شمیران سقوط کرد و اسیر زیادی گرفتیم..دشمن توانش رو گذاشته بود که شاخ سورمر رو حفظ کنه اما یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که دشمن شاخ سورمر رو هم رها کرد… عصر بود که آتش […]
روز 5 فروردین ماه بود که دستور رسید امشب باید به دشمن حمله کنید. مقرر شده بود که غواص های تخریب و اطلاعات از پایین ارتفاع تیمورژنان وارد آب شوند و با نفوذ در ساحل دشمن و گرفتن سرپل سایر گردانها هم وارد منطقه شده و عملیات گسترش پیدا کند .که عصر روز پنجم این […]
دشمن هنوز گیج بود و آتش دقیق نمیریخت. اسکله هنوز امن بود و دشمن هم روی اون دید نداشت. نیروهای سایر گردانها هم برای ادامه عملیات در ساحل پیاده شدند. هنوز مجروح و شهیدی عقب نیاورده بودند و ظاهر کار این بود که تلفات بالا نبوده و بچه ها به هدف ها رسیده اند.. هوا […]
عملیات بیت المقدس 4 در بامداد روز 6 فروردین 67 با رمز یا اباعبدالله ( ع ) در منطقه عمومی دربند یخان آغاز شد.و لشگر ده _سیدالشهداء(ع) به همراه چند یگان دیگر در این عملیات شرکت نمودند.منطقه مورد نظر برای عملیات، منطقهای کوهستانی بود که از شمال به دریاچه دربندیخان و شاخ تیمورژنان، از جنوب […]
فردای عملیات بیت المقدس ۴ (منطقه دربندیخان عراق) بود اکثر ارکان گردان حمزه زخمی شده بودند طرفهای ظهر بود ، دیدم برادر حسین گلستانی زیر بغل شهید قاسم یار احمد رو گرفته و بزور داره میاره عقب . سریع خودم را به آنها رسوندم و کمک برادر گلستانی کردم و دو نفره قاسم را آوردیم […]
روزهای اول ماه شعبان بود و ماه توی آسمون نبود. دو یا سه شب از #ولادت_امام_حسین علیه السلام میگذشت… شب چهارشنبه قبلش #ولادت_قمر_بنی_هاشم (ع) بود و ما توی مقرمون در شهر بیاره عراق دعای توسل بر گزار کردیم و از بچه ها خیلی گریه گرفتم .. گفتم چند شب دیگه عملیاته. معلوم نیست کدوم یکی […]