با حسن یه عملیات باهم بودیم عملیات کربلای 1 تخریب لشگر 27 منه خاک برسر مثلا مسول دسته بودم یکی مرحله ی اول و شب اول عملیات یکی هم شب آخر عملیات این دوشب باهم بودیم. حسن درحالی فامیلیش جدی بود که بواقع تمثیل این آیه ی شریفه بود، اشداء علی الکفار اینجا جدی بود […]
میدونی بعد جنگ من رفته بودم سراغ کار آبا و اجدادیم یعنی همون #کامیون . سال78 بود، یه داستانی شد که اومدن سراغمو دوباره برگشتم منطقه و مشغوله پاکسازی و تفحص یه دفعه داشتیم تو #قصر_شیرین و #خسروی و #نفت_شهر کار میکردیم ، یعنی میخوام بهت بگم از اونجایی که این منطقه واسه عراق حکم […]