• تاریخ : سه شنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۴
  • ساعت :

    به روایت کاوه ذاکری

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    بچه ها دشمن رو تا پشت مرزهاش عقب زده بودند و ما ماموریت داشتیم مقابل خاکریز خودمون میدون مین احداث کنیم. محدوده خط ما ، مرز بین پاسگاه زید و شلمچه بود. ماشین وانت رو پر از مین های ضدتانک و ضدخودرو کردیم و عازم خط مقدم شدیم…حدود عصر بود که رسیدیم.پا قدم ما بد […]

    آی بی لیاقت ها که لیاقت شهادت رو نداشتید یک کاری کنید. جنگ تموم شد

    آی بی لیاقت ها که لیاقت شهادت رو نداشتید یک کاری کنید. جنگ تموم شد

    بچه ها با هم شوخی میکردند…. به هم دیگه میگفتند چند ساعت دیگه بیشتر در بهشت باز نیست هر کی لیاقت داشته باشه باید از این فرصت استفاده کنه… اسماعیل هم صدا میزد آی بی لیاقت ها که لیاقت شهادت رو نداشتید یک کاری کنید!!!!! جنگ تموم شد…آخه گفته بودند چند روزی بیشتر مهلت ندارید […]

    برو بالا