یک روز بچه ها به علی اعتراض کردند و گفتند نماز رو تندتر بخوان. که ایشان در جواب حکایتی از شهید محراب مدنی گفت و اظهار داشت که درصف اول نمازجمعه تبریز پشت سر شهید مدنی نماز میخواندیم، این شهید هم نمازهایش توام با طمئنینه و اشک بود.
اوایل خرداد ماه سال 63 بود که بعد از طی مانورهای متعدد در میدان مین واقعی در اردوگاه آموزشی شهدای تخریب در جاده آهواز آبادان به مقر شهید موحد دانش در سه راهی جفیر آمدیم هوا فوق العاده گرم بود و باد شدیدی هم میوزید به حدی که وزش باد اجازه استقرار چادرها رو نمیداد. […]
سرگذشت شهادت شهید علیرضا مسکین اردستانی ، شهیدی که سالهاست نامش آذین کوچه محل زندگی ماست رو بارها شنیده بودم.. رضا توی عملیات فتح خرمشهر کار بزرگی کرده بود که بزرگی این کار باورش رو مشکل میکرد و شاید به همین خاطر هم بود که کسی گرد این افسانه ها نمیرفت… سالها ذهنم مشغول بود […]
شاید علی از جهت ظاهر زیاد دروس حوزوی را نخوانده بود اما درسیر و سلوک سرآمد بود. وقتی برای بچه های تخریب موعظه میکرد مثل اینکه خودش بارها عمل کرده و نتیجه آن رادیده است. او اصرار داشت لذت انس با خدا را همه بچشند و در مدت چند ماهی که در تخریب لشگر سیدالشهداء […]
شهید آقا مهدی صفری از تخریبچی های قدیمی لشگر27 و سیدالشهداء(ع) بود بچه سید نصر الدین تهران بود مهدی قبل ازعملیات والفجرمقدماتی به تخریب اومد مهدی هم جذب فرمانده ما شهید حاج عبدالله نوریان شده بود مهدی قبل از عملیات بدر از پیش ما رفت رفت تخریب لشگر27 وبعد هم رفت آموزش نظامی لشگر10 مهدی […]
یادی از طلبه شهید و تخریبچی قهرمان و مداح اهل بیت(ع) شهید علی سیفی نسب حاج اقا با عمامه جلوی گردان ایستاده بود و بچه ها را از زیر قرآن رد می کرد. اون دیشب نام شهدای فردا را به یکی از دوستانش گفته بود. درمراسم روضه گردان گوشه عمامه اش را باز کرده بود […]
شاید علی از جهت ظاهر زیاد دروس حوزوی را نخوانده بود اما درسیر و سلوک سرآمد بود. وقتی برای بچه های تخریب موعظه میکرد مثل اینکه خودش بارها عمل کرده و نتیجه آن رادیده است. او اصرار داشت لذت انس با خدا را همه بچشند و در مدت چند ماهی که در تخریب لشگر سیدالشهداء […]