کد خبر:2449
پ
photo_2016-11-30_14-43-37
برادرها ریش های من از شدت سرما قندیل بسته

زیارت امام رضا علیه السلام با شهدا

هروقت بین عملیات ها فرصتی بود فرمانده ها کاروان زیارتی راه میانداختند و ما به پابوس آقا میرفتیم….زمستان سال ۶۳ بود که امام هشتم بچه های گردان ما رو طلبید توی این ایام شدیدا ما نیاز به یک زیارت داشتیم.به خاطر وقفه در جنگ بعد از عملیات خیبر ، نزدیک یک سال بود که عملیاتی […]

هروقت بین عملیات ها فرصتی بود فرمانده ها کاروان زیارتی راه میانداختند و ما به پابوس آقا میرفتیم….زمستان سال ۶۳ بود که امام هشتم بچه های گردان ما رو طلبید توی این ایام شدیدا ما نیاز به یک زیارت داشتیم.به خاطر وقفه در جنگ بعد از عملیات خیبر ، نزدیک یک سال بود که عملیاتی نرفته بودیم و حسابی درجه شهادتمون پایین اومده بود. با قطار راهی شدیم.

به مشهد که رسیدیم هوا به شدت سرد بود توی کوچه عیدگاه حسینییه ای رو برای اسکان هماهنگ کرده بودند. اون موقع نفت کوپنی بود و امکان استفاده از بخاری نبود و ماهم به اندازه کافی پتو نبرده بودیم. شب اول موقع خوابیدن برای اینکه یک مقدار گرم بشیم قرار شد دونفری زیر یک پتو بریم و با دوتا پتو گرم بشیم. همه موافق بودند الا شهید پیام پور رازقی… اون مدام میگفت برادرها ما اومدیم یک مستحب انجام بدیم…دونفری زیر یک پتو رفتن کراهت شدید داره…هرچی براش استدلال میکردند اون ول کن نبود…. از شانس بد، باید من و پیام پتوهامون رو یکی میکردیم ومیخوابیدیم….. من با زور پتوی پیام رو گرفتم و با پتوی خودم شد دوتا پتو و روم انداختم…اون هم با مهربانی خندید و گفت راحت باش… معمول بچه های گردان بود که قبل از خواب وضو میگرفتند…شهید نباتی رفت بیرون برای وضو و چند لحظه بعد برگشت و با خنده گفت: برادرها ریش های من از شدت سرما قندیل بسته و چند نفر دورش رو گرفتند تا با گرمای نفسشون یخ ریش نباتی رو آب کنند..البته اون شب تا ما اومدیم زیر پتو گرم بشیم شب از نیمه گذشت و خوابمون برد… و برای نماز صبح که بیدار شدیم شهید پیام و شهید مصطفی مبینی مشغول نماز شب بودند و اون شب مرتکب مکروه نشدند..فردا شهید سیدمحمد زینال حسینی بچه ها رو فرستاد و نفت تهیه کردند و مشکل سرما حل شد…

در این سفر زیارتی بود که امام رئوف اجازه داد ما کنار ضریحش دعای توسل بخونیم… درست مقابل صورت امام رضا علیه السلام…اون شب خیلی از بچه ها التماس شهادت داشتند… و بعد از اون زیارت قرعه به نام شهید مصطفی مبینی افتاد که اولین شهید این کاروان زیارتی باشه.مصطفی در عملیات بدر حاجتش برآورده شد و خلعت شهادت به تن کرد.

ایستگاه قطارمشهد-پائیز۶۳-ایستاده از سمت چپ-شهیدان-اللهیاری-مهوش محمدی-پوررازقی-اربابیان-مبینی-نشسته از سمت چپ-شهیدان-علیپور-موسوی-میرزازاده-نباتی-اونی هم که داده آسمون رو نگاه میکنه شهید شده

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید