کد خبر:2492
پ
۳۸
پاهایی که جا ماندند

سنگرساز بی سنگر

قصدما از انتشار دوباره این حماسه ی دفاع مقدس ، اعتراض به جملات سخیف فلان نماینده مونث مجلس در مورد حجاب فاطمی یعنی چادر نیست بلکه تذکار دوباره برای همه میراث داران شهداست که یادمان نرود که برای حفاظت از حیا و حجاب ناموس این کشور بهای گرانی پرداخته ایم . چندین بار باید این […]

قصدما از انتشار دوباره این حماسه ی دفاع مقدس ، اعتراض به جملات سخیف فلان نماینده مونث مجلس در مورد حجاب فاطمی یعنی چادر نیست بلکه تذکار دوباره برای همه میراث داران شهداست که یادمان نرود که برای حفاظت از حیا و حجاب ناموس این کشور بهای گرانی پرداخته ایم .
چندین بار باید این روایت را بخوانید تا در جانتان نفوذ کند.
تیرماه سال ۶۵ بود و عملیات کربلای ۱ که در ان حماسه ، شهر مهران، معبر ورود به سرزمین امامان معصوم(ع) از لوث متجاوزان بعثی پاکسازی شد.
سنگرسازان بی سنگر جهاد تهران به فرماندهی شهید ملاآقایی و شهید مهدی عاصی تهرانی اومدند کمک رزمندگان لشکر حضرت رسول(ص).
لودر و بلدوزرها جلوتر از نیروها برای زدن خاکریز حرکت می‌کردند.
هوا روشن و پاتک دشمن شروع شده بود.
فاصله تانک‌ها با دستگاه‌های مهندسی شاید ۱۰۰ متر بیشتر نبود.
باد شدید هم شروع شد و تانک ها هم مستقیم به سمت لودر و بلدوزرها شلیک می‌کردند. با هر جابجایی خاک گرد و غبار بلندی ایجاد می‌شد. #شهید_خسرو_صبوری روی لودر سینه به سینه تانک‌ها خاکریز می‌زد که ناگهان #گلوله_مستقیم_تانک، لودر او رو نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان ترکشی، لوله هیدرولیک بازوهای لودر را پاره کرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روی لودر ریخت.
لودر شد یک پارچه آتش.
خسرو صبوری هم پشت فرمان لودر؛
تا بچه ها رسیدند خسرو دیگر پشت فرمان نبود.
فقط پاهای خسرو بود که روی پدالها قرار داشت.
دو همسنگر بهت زده به باقی مانده رفیقشون نگاه می‌کنند. از سنگرساز بی سنگر شهید خسرو صبوری دو تا پای سوخته ماند که در گلزار شهدای امام زاده عقیل(ع) اسلامشهر در کنار برادر شهیدش به خاک رفت.

کلیدواژه : شهید خسرو صبوری
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید