کد خبر:13599
پ
alvaresin-0037

شهدایی که باز به سرزمین فکه برگشتند

شهدایی که باز به سرزمین فکه برگشتند روز جمعه ۱۷ اردیبهشت ساعت نه و نیم صبح اتوبوس ها در پانصدمتری یادمان شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) از حرکت ایستاد و میهمانان شهدا پیاده شدند و همه به استقبال و مشایعت دو شهید گمنام رفتند. یکبار دیگه عرض جاده فکه پر از جمعیت شد … خیلی ها رو […]

شهدایی که باز به سرزمین فکه برگشتند

روز جمعه ۱۷ اردیبهشت ساعت نه و نیم صبح اتوبوس ها در پانصدمتری یادمان شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) از حرکت ایستاد و میهمانان شهدا پیاده شدند و همه به استقبال و مشایعت دو شهید گمنام رفتند. یکبار دیگه عرض جاده فکه پر از جمعیت شد … خیلی ها رو که سالهای پس از جنگ ندیده بودی اونجا بودند سر و صورتشون رو گذر ایام سفید کرده بود. و دنبال تابوت شهدا مثل ابر بهار گریه میکردند. وقتی نگاههاشون توی هم گره میخورد چشمهاشون پر از اشک میشد و گونه هاشون رو خیس میکرد..
خواهرهایی که همراه کاروان بودند هم بی نصیب نبودند با سماجت یکی از شهدای گمنام رو مال خود کردند و بر دوش کشیدند.
بازماندگان عملیات هم توی مسیر با دست اشاره به دور و نزدیک میکردند و از دلاوری همسنگران شهیدشون میگفتند.
جمعه یادمان سیدالشهداء(ع) غوغایی بود..مادران شهدا آمده بودند.
از دور عباس اسکندرلو اخوی حاج حسین رو دیدم تا اومدم ازش سوال کنم خودش گفت: آره مادرم هم اومده..عباس اسرار داشت که من حتما بخونم ..
شهدا رو داخل یادمان بردند وروی سکویی مقابل جایگاه گذاشتند و مراسم شروع شد.
تلاوت قرآن و بعد هم اجرای عالی و عاشقانه فرزند شهید مجید کلانتری…
قرار بود سردار فضلی صحبت کنه که ایشون تشریف نداشتند…البته سردار فضلی از این کم لطفی ها در حق بچه های لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) زیاد میکنند..
سردار نادر ادیبی در مورد چگونگی شکل گیری یادمان وبرنامه های آتی و قدری هم از چگونگی عملیات صحبت کرد.
فرمانده گردان علی اصغر(ع) امیر مراد زاده به جایگاه دعوت شد و مثل همیشه با همان الفاظ زیبا و منحصر به خودش و به نهایت سادگی از شهدا و همسنگران حماسه سازش گفت… حاج امیر در این عملیات بد جور مجروح شد به طوریکه چند ماه از جبهه دور بود.
بعد از حاج امیر مجری از سردار خادم حسینی دعوت کرد که ایشون دعوت رو اجابت نکرد و دوستان اصرار داشتند که از برادر آزاده حسین اصغری که در این عملیات در حالیکه که شدیدا مجروح شده بود به اسارت در اومد دعوت شود تا ناگفته های عملیات رو به زبان بیاورد و ایشون با بزرگواری قبول کردند و روی دوستان رو زمین نگذاشتند. خاطرات ایشون گریه همه رو درآورد و در انتهای برنامه افتخار روضه خونی برای شهدا رو به این حقیر کمترین دادند و در حین مراسم ، شهدا رو برای تدفین رو دست بردند و مراسم تدفین پایان بخش یادواره شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) بود.
برخود لازم میدانم از طرف خود و همسنگرانم در گردان تخریب از همه دست اندرکاران این برنامه خصوصا عزیزان و دست اندرکاران سپاه امام حسن(ع) استان البرز و سپاه سیدالشهداء(ع) استان تهران ، دوستان مخلص و خادمان یادمان سیدالشهداء(ع) و برادران عزیزم حاج علی آقای کرمی ، حاج اکبر باقری و حاج علی اسدی قدردانی کنم.
انشاءالله مورد شفاعت شهدا قرار بگیریم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید