کد خبر:12015
پ
photo_2019-12-23_00-48-34
به روایت حاج عبدالله نوریان

شهیدان را شهیدان میشناسند

روایت سردار شهید تخریب حاج عبدالله نوریان از چگونگی شهادت بچه های تخریبچی در عملیات والفجر مقدماتی راننده تريلي بود با اينكه سه تا فرزند داشت، آمده بود واحد تخريب. گفتم. آقاي جليلوند لطفاً شما برويد واحد ترابري مشغول شويد . گفت نه! من آمده ام اينجا كاركنم. هر چه هم شما بگوييد. گوش مي […]

روایت سردار شهید تخریب
حاج عبدالله نوریان
از چگونگی شهادت بچه های تخریبچی در
عملیات والفجر مقدماتی

راننده تريلي بود
با اينكه سه تا فرزند داشت، آمده بود واحد تخريب.
گفتم.
آقاي جليلوند لطفاً شما برويد واحد ترابري مشغول شويد .
گفت نه! من آمده ام اينجا كاركنم. هر چه هم شما بگوييد. گوش مي كنم
به خداي احد و و احد قسم، نشد يك دفعه من يك چيزي به اين # جليلوند بگويم و او گوش نكند؛ يا بهانه اي بياورد وسرخودكاري انجام دهد. او خودش را به خدا وصل كرده بود.و با همه بچه ها مي جوشید.
من واقعاً به حالش غبطه مي خورد م. چون او كسي بود كه زن و فرزند وزندگي و ماشين و خانه و همه چيزش را به خاطر خدا رها كرد بدون اينكه يك لحظه ترديد كند، هر چه داشت در راه خدا خرج كرد.
براي هماهنگي و تحويل نيرو به فرمانده گردان عمل كننده در #عمليات_والفجر_مقدماتی ،من هم تا پشت خاكريز دنبالشون رفتم.
. آن روز جليلوند با نه نفر ديگررفت. و بعد من برگشتم به عقبه .
اما آن شب عمليات انجام نشد!
بعد اطلاع دادند قرار است گردان را عقب بياورند ومن هم خواستم بروم #نيروهاي_تخريب را بياور م. لكن چون از قرارگاه تاكتيكي ابلاغ شده بود مسئوولين براي رفتن به خط بايد اجازه بگيرند، رفتم قرارگاه تا هماهنگي كنم. گفتند:
مثل اينكه خبرنداري
گفتم از چي ؟؟؟؟
يكي از برادران گفت:
بچه هاي گرد ان اكثرشان شهيد شده اند، از جمله بچه های تخريب چي.
فوراً با چند تا از بر ادرها رفتيم خط، پشت همان خاكريز ديشبي دنبال آنها گشتیم. زمين منطقه رملي بود و
نميشد سنگر کند. بچه ها يك مقدار جزيي از جايي را پشت خاكريز چال كرده بودند و هر هشت نفرشان يك جا نشسته بودند؛ و بعد، در همان گودی خمپاره ها خورده بود وسطشان.
صادقی: دو تا پايش قطع شده بود .
خداياري و جليلوند درجا شهيد شده بودند . اما #صادقي، #گردويي و #اسماعيل_عزيزي بعداً شهيد شدند.: صادقي در مسير برگشت، گردويي در بيمارستان و عزيزي كه از گردن به پايين فلج شده بود، چهار- پنج روز بعد به شهادت رسيد.
از آن جمع نه نفره، سه نفره زنده مانده بودند؛ كه البته آنها نيز مجروح بودند.
خوشا به سعادتشان، خوشا به سعادتشان كه مرگ با عزت را انتخاب كردند، خوشا به سعادتشان!
??

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید