• تاریخ : دوشنبه, ۲۴ آذر , ۱۴۰۴
  • ساعت :

    خاطرات شهداء - الوارثین گردان تخریب لشگر ده سید الشهداء علیه السلام

    حالا حساب بی حساب شدیم
    آخرین دیدار با شهید تقوی

    حالا حساب بی حساب شدیم

    یکی سخترین روز های عمر پنجاه ساله ام روزجمعه گذشته بود که پیکرمطهر رفیق با صفایی که بیش از سی سال با هم حشر ونشر داشتیم در بغل گرفتم ودر خانه قبرخوابوندم رفیقی که چند روزقبل کنار یک سفره با هم روزه مان رو افطار کردیم

    تخریبچی هایی که خرمشهر رو نجات دادند
    حماسه آزاد سازی خرمشهر

    تخریبچی هایی که خرمشهر رو نجات دادند

    اون شب حاج احمد ( سردار جاوید الاثرحاج احمد متوسلیان) دستور داد که من دو تا گروهان برداشته و در حاشیه اروند با دشمن درگیر بشم و ماموریت انفجار پل پشتیبانی دشمن روی رودخانه اروند هم به ما واگذار شد. دشمن به شدت روی منطقه آتیش میریخت و لحظه ای نبود که منوری در آسمان نباشه همه جا مثل روز روشن بود.

    یکی از عکس های خیلی دوست داشتنی من…
    آخ که چقدر دلم هواشو کردههههههههههه

    یکی از عکس های خیلی دوست داشتنی من…

    مهدی کریمی هم یه کارد سنگری داشت و مدام باهاش قیافه میگرفت و همه ما به خط میشدیم و با کارد سنگری درخت ها رو با پرتاپ سوراخ سوراخ میکردیم. پیام که نگو و نپرس از بخت بدش گرفتار یه مشت اراذل مثل من شده بود. من دوست داشتم مدام من رو به فامیلی صدا کنه. به خاطر اینکه "سش " میزد میگفت برادر طهماسسسسسسسبی

    بزرگداشت سی دومین سالگرد شهادت 7 تن
    هفت تن آل صفا

    بزرگداشت سی دومین سالگرد شهادت 7 تن

    در این مراسم برادر محمد رضا جعفری از چگونگی شهادت مظلومانه شهدای تخریب در عملیات مین گذاری در شهر فاو خاطراتی را بیان نمودند

    سیزده بدر با طعم شهادت
    عملیات بیت المقدس 4

    سیزده بدر با طعم شهادت

    مهدی خوند...فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه ها یک صدا میگفتند گرفت، گرفت و میزدند زیر خنده. و بعد هم چون شب نیمه شعبان بود با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم . به معرکه رسیدیم همه چیز به ریخته و روی زمین خوابیده بود با کمک بچه ها چادرها رو روی پایه هاش بلند کردیم . چادرها که سر پا شد با منظره ای مواجه شدیم که اشک ها رو سرازیر کرد.

    غلام توی بازی های نمایشی هم هنر مند بود.

    غلام توی بازی های نمایشی هم هنر مند بود.

    غلام توی بازی های نمایشی هم هنر مند بود. اما به سختی قبول میکرد روی سن تئاتر بره. ایام ولادت امام حسن علیه السلام بود وبچه ها توطئه کردن که من و رسول و غلام رو با هم روی سن بفرستند. موضوع تئاتر در مورد خیانت بعضی از فرماندهان سپاه امام حسن علیه السلام بود. […]

    جشن ولادت سبط اکبر امام مجتبی(ع)
    در جمع بچه های تخریب لشگر10

    جشن ولادت سبط اکبر امام مجتبی(ع)

    چند روز به نیمه ماه رمضان مونده بود که فرمانده گردان تخریب شهید آقا سید محمد فرمودند برای ولادت امام حسن علیه السلام باید سنگ تموم بگذارید. و همه ی بچه ها دست به کار شدند.

    برو بالا