شب 19دیماه 65 بود که همه تدبیرها ، تقدیرها را رقم زد. حمله به دژ شلمچه کار عقل نبود بلکه کار عشق بود.رزمنده های دل شکسته از کربلای 4 آماده برای آفریدن کربلای دیگر شده بودند. دلها نا آرام بود.از فرمانده مان شهید حاج سید محمد زینال حسینی شنیدم که امام دستور حمله به دشمن […]
روز 19 دیماه بود و هوا کاملا روشن شده بود و رزمنده های گردان های لشگر وارد 5 ضلغی شلمچه شده بودند و از پهلو مشغول پاکسازی و تسخیر دژ شلمچه بودند…مسیر دسترسی به خط مقدم هنوز از طریق جاده و از معبر لشگر19 فجر بود…و معبر حضرت زهرا(س) لشگرسیدالشهداء(ع) بازگشایی نشده بود…..از سنگرهای دشمن […]
ساعت حدود 5 بعدازظهر 18 دیماه 65 بود که دیدم یک تویوتا بالای پل هفتی هشتی ایستاد. و داره پرس و جو میکنه .. مثل اینکه داره دنبال آدرس میگرده.اومد زیر پل دیدم شهید موسوی زاده است بعد از روبوسی یک نگاهی به من کرد و گفت: امشب خبریه!!!! گفتم آره. زود بجنب تا دیر […]