بعد از قطعنامه 598 ، در اواخر مرداد سال 67 آتش بس بین ایران و عراق برقرار شد با یه تعداد از بچه ها به عنوان تخریبچی در خط شلمچه حضور داشتم . مواضع ما با عراقی ها خیلی نزدیک هم بود. تعدادی از جنازهای عراقی در منطقه افتاده بود و یه تعد از پیکرهای […]
عملیات بیت المقدس 6 شروع شده بود علاوه بر ماموریت باز کردن معبر برای حمله به دشمن ماموریت مین گذاری برای مقابله با پاتک دشمن رو هم به بچه های تخریب لشگر 10 داده بودند. با شهید عباس بیات وانت رو پر از مین کردیم و حرکت کردیم به سمت ارتفاع شیخ محمد. بار ماشین […]
پنجشنبه دوم شعبان سال 66 مصادف با روز 13 بدر بود دم دمای غروب توی خانه بودم که حاج مجید مطیعیان فرمانده گردان تخریب تماس گرفت و یک لیست از بچه ها رو خوند و گفت سریعاً آنها را پیدا کنم و به اتفاق به منطقه برویم مجید روزبهانی(جانباز) عباس بیات(شهید) حمید محمدی(شهید) عبدالله محمدحسن(جانباز) […]
آخرین خاطره ای رو که با عباس دارم لحظه عقب نشینی منطقه ماووت عراق بود.اواخر خردادماه سال 67 . از قرارگاه دستور رسیده بود که یگانهای مستقر منطقه رو ترک کنند ،امکانات زیادی توی منطقه بود که فرصت عقب آوردنش نبود و برای اینکه سالم به دست دشمن نیفته به ما ماموریت دادند با مواد […]
#شهید_عباس_بیات سال 65 یا 66 #مسئول_دسته شده بود و با بچه های دسته رفتند تدارکات گزدان تا جنس های چادر رو جور کنند خلاصه وقتی جنسها رو تحویل گرفتند و به سمت چادرشان می رفتند یکی از بچه ها از عباس در حالی که انبوهی از پتو رو روی کولش گرفته بود و به سمت […]
چند روز بود که بچه ها #دشمن_رو_عقب میزدند و اون هم میرفت وخودش رو بازسازی میکرد و دوباره با تانک ها و نفربرهای اهدایی اربابانش که به قول بچه ها هنوز بوی نویی میداد حمله میکرد. روز 5 مرداد ماه سال 67 صبح زود عباس و بقیه بچه ها منتظر دشمن بودند که با تانک […]
آیا در جبهه اصرار بر روزه داری بود؟ در 8 سال دفاع مقدس یعنی از سال 59 که جنگ تحمیلی آغاز شد شروع ماه رمضان در تیرماه بود و در آخرین سال جنگ یعنی سال 67 ماه رمضان در فروردین واردیبهشت ماه قرار گرفت و نتیجه اینکه در هشت سال دفاع مقدس ماه رمضان بین […]
عقب نشینی منطقه ماووت عراق بود.اواخر خردادماه سال 67 . از قرارگاه دستور رسیده بود که یگانهای مستقر منطقه رو ترک کنند ، امکانات زیادی توی منطقه بود که فرصت عقب آوردنش نبود و برای اینکه سالم به دست دشمن نیفته به ما ماموریت دادند با مواد منفجره منهدمش کنیم. پشت ماشین عباس پر از […]