• تاریخ : دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴
  • ساعت :

    شهید مهدی ضیائی

    هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات

    هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات

    هدی ضیایی از تخریبچی های عارف گردان تخریب ل10 بود . هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات. او خیلی اهل سجده بود و هر وقت هم از سجده بلند میشد چشمهاش از شدت گریه سرخ بود این شکل بندگی مهدی اون رو در کار آبدیده کرد بود و مهدی شده بود […]

    این ها پرچمداران قائم آل محمد(ع) بودند

    این ها پرچمداران قائم آل محمد(ع) بودند

    این ها بحق پرچمداران قائم آل محمد(ع) بودند..شهید حاج رسول فیروزبخت. شهید ابوطالب مبینی و شهید مهدی ضیایی   منتظر واقعی شهدا بودند حال و روز منتظر از زبان سردار شهید حاج قاسم اصغری جانشین گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) تقدیم به همه منتظران حضرت یکی دو ماه به شهادتش مونده بود که صبح جمعه ای بچه […]

    شب جمعه ای که با مهدی به سر شد

    شب جمعه ای که با مهدی به سر شد

    از جمله افرادی که در گردان تخریب توجه مرا را به خود جلب نمود برادر مهدی ضیایی بود اصولا بچه های تخریب نسبت به سایر گردانها حال و هوای خاصی داشتند شاید هم لازمه کار این گردان وجود چنین حالاتی بود ؛ بهرتقدیر این شهید بزرگوار از جمله افرادی بود که بیشتر شخصیتی درونگرا داشت […]

    شناسایی در غرب کانال ماهی

    شناسایی در غرب کانال ماهی

    سال 65 در حالی تموم میشد که عملیات سنگینی مثل کربلای 5 و چند روز به پایان سال عملیات تکمیلی کربلای 5 رو پشت سر گذاشته بودیم و بچه ها از دیماه مرخصی نرفته بودند… موقغیت استقرار گردان تخریب در مقر شهید پوررازقی در جاده اهواز خرمشهر و در سه راهی صاحب الزمان (ع) بود. […]

    در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود

    در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود

    در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصا اینکه منطقه کوهستانی هم باشه و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشه. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختی ها هستند. سخترین ماموریت تو این عملیات کار بچه های تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی […]

    گوشه ای از مناجات عارف شهید محمد مهدی ضیایی

    گوشه ای از مناجات عارف شهید محمد مهدی ضیایی

    گوشه ای از مناجات عارف شهید محمد مهدی ضیایی بامعشوقش درشب عملیات بیت المقدس 2 ساعت 15/10 شب است و لحظات حساس و پرشوری را پشت سر میگذارم ، صدای خواندن دعای کمیل از رادیو به گوش میرسد.آخر امشب شب جمعه است . چند دقیقه پیش که بیرون سنگر بودم هوا بهتر از شبهای دیگربود. […]

    معبری که شهید ضیایی زد

    معبری که شهید ضیایی زد

    مرحله اول #عملیات_نصر_4 بود که قرار شد دقیق یادم نیست پاسگاه ۱بود یا۲ #ماووت را ازاد کنند من در تیم برادرمحمد فرد بودم قرار بود برای معبر زدن به گردان های رزمی مامور شویم چند دقیقه قبل از حرکت تغیراتی انجام شد و من به تیم برادر #شهید_ضیایی رفتم اگر اشتباه نکنم برادر ولی لو […]

    من به حال حمید غبطه میخورم

    من به حال حمید غبطه میخورم

    هوای مقر قلاجه کم کم داشت سرد میشد و بچه ها اورکت تحویل گرفتن. حمید آخرین نفری بود که رفت تدارکات برای گرفتن اورکت.. اورکت های کره ای تموم شد و به حمید یک اورکت کهنه و زرد رنگ رسید. اگه ماها بودیم گردان رو رو سرمون میگذاشتیم..اما حمید روح بزرگی داشت و ابدا گله […]

    شهید مهدی ضیایی

    شهید مهدی ضیایی

    یک شب مانده به عملیات بیت المقدس 2 بین من و شهید محمد مهدی ضیایی آخرین قرار گذاشته شد، ما از مدت ها قبل با هم صیغه اخوت خوانده بودیم و قرارو مدارهایی نیز با هم داشتیم. یک شب مانده به عملیات، به یه شکلی به دلم الهام شد این آخرین عملیاتی هست که با […]

    روایت شهید مهدی ضیایی از عملیات بیت المقدس دو

    روایت شهید مهدی ضیایی از عملیات بیت المقدس دو

    ساعت 15/10 شب است و لحظات حساس و پرشوری را پشت سر میگذارم ، صدای خواندن دعای کمیل از رادیو به گوش میرسد.آخر امشب شب جمعه است . چند دقیقه پیش که بیرون سنگر بودم هوا بهتر از شبهای دیگربود. هوا ابری بود اما باران و برف نمی آمد و بسیار تاریک،صدای خمپاره ها هراز […]

    برو بالا