میشنیدم به آقا سید میگفتند این بنده خدا شهید میشه ما کاری نمیتونیم بکنیم رفتند پلاستیک هم آوردن وپهن کردند که من رو توش شکلات پیچ کنند اما سید محمد میگفت: بابا پاهاش هنوز داغه این شهید نشده
با تعدادی از برادران تخریبچی ازجمله شهید علی اصغر صادقیان به گردان حضرت علی اکبر(ع) مامور شدیم. به محض اینکه سوار قایق ها شدیم نگرانی شدیدی وجودمان رو گرفت. هواکاملا روشن و مهتابی بود و بیم اون میرفت که برای غواصان خط شکن مشکل ایجاد شود . در همین نگرانی و اضطراب بودیم که به […]
حرکت کردیم به سمت نقطه رهایی. پشت وانت ایستاده بودم و شهید حمید دادو هم کنارم بود. بودن کنار حمید حال و هوای معنوی به آدم میداد. یه دفعه موعظه ام گل کرد. بالاخره داشتیم میرفتیم به عملیات سخت و شهادت هم اونطرف ها پیدا میشد. این حدیت یادم اومد و رو به حمید گفتم: […]
برای عملیات نصر4 اسامی بچه های شرکت کننده در عملیات رو خوندند..علی اصغر صادقی اسمش جزء لیست بچه ها نبود… دیدم خیلی تو هم رفت… از بچه ها فاصله گرفت و چفیه اش رو روی سرش کشید و مشغول مناجات با خدا شد… شاید لحظات زیادی نگذشت که نظر شهید سید محمد زینال حسینی عوض […]
لشگر10 در عملیات بیت المقدس2 این عملیات دومین عملیات لشکر 10 (بعد از عملیات والفجر 4) در طول هشت سال دفاع مقدس در منطقه غرب کشور در فصل زمستان بود که بعضی روزهای آن دما به 20 درجه زیر صفر هم میرسید عقبه لشکر در این عملیات از اهواز به سنندج و پادگان امام علی […]
بارها میگفت: یه تخریبچی باید مثل یه درخت پر ثمر باشه که هرچی بارش بیشتر میشه افتاده و متواضع تر میشه او خودش اینگونه بود توی گردان تخریب لشگر10 علی اصغر برای خودش استوانه ای بود. معمولا توی عملیات ها در نقش معاون گردان ظاهر میشد فرماندهان تخریب لشگر10 مثل شهید حاج عبدالله و شهید […]
سخترین ماموریت تو این عملیات کار #بچه_های_تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی باید ساعت ها راه میرفتی تا به نزدیکی مواضع دشمن میرسیدی . سرمای شدید و لباسهایی که در تماس با زمین و برف ، گلی و خیس شده بود واقعا کلافه کننده بود و سختر ، کارتخریبچی این گروه بود که […]