کد خبر:14616
پ
alvaresin-02891

از اطراف شهر بیاره دود ناشی از انفجار بمب شیمیایی معلوم بود

در مسیر برگشت از مقر دربندیخان وارد شهر حلبچه شدیم که سرو کله هواپیما های دشمن پیدا شد و چند جا رو بمبارون کردند . از اونجا معلوم بود که  اطراف شهر بیاره را هم بمبارون کردند. دود ناشی از انفجار بمب شیمیایی از دور معلوم بود . حرکت کردیم به سمت مقر تخریب در […]

در مسیر برگشت از مقر دربندیخان وارد شهر حلبچه شدیم که سرو کله هواپیما های دشمن پیدا شد و چند جا رو بمبارون کردند . از اونجا معلوم بود که  اطراف شهر بیاره را هم بمبارون کردند.
دود ناشی از انفجار بمب شیمیایی از دور معلوم بود .
حرکت کردیم به سمت مقر تخریب در بیاره ..
دم دمای غروب بود که به مقر بیاره نزدیک شدیم.
ماشین هایی که از طرف بیاره می امدند ماسک به صورت داشتند و به ماها هم اشاره میکردند که ماسک بزنیم و به سمت بیاره نرویم .
به نزدیک مقر که رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و به سمت مقر بالا رفتیم.
اولین چیزی که توجه‌ مرا جلب کرد .نبود ن چادر تدارکات بود.
خوب که دقت کردم دیدم چادر بالای درخت است .
نزدیک که شدم دیدم یک نفر روی زمین افتاده که پیراهن استتار هم به تن داشت.
نزدیکتر که شدم دیدم شهید رضا استاد است که ترکش بمب سمت راست سرش را شکافته بود .
باکمک چند‌نفر از دوستان پیکر پاک شهید رضا_استاد را داخل وانت گردان گذاشتیم و بردیم تحویل معراج شهدا دادیم.
هنوز ان انگشتری که میگفت موقع اعزام پدرم بهم داده توی دستش بود .

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید