آتش از زمین و آسمون میبارید.از همه بدتر گلوله های کاتیوشا دشمن بود که پد شرقی جزیره حنوبی رو شخم میزد و بچه ها مثل گل پر پر میشدند و روی زمین میریختند. هواپیماهای ملخی دشمن هم از بالای سر در ارتفاع پائین مانور میدادند و با مسلسل هاشون تلفات میگرفتند. توی این غوغا دیدم […]
در عملیات خیبر در محدوده عملیات تیپ سیدالشهداء(ع)به علت فشار بیش از حد دشمن و بمباران شیمیایی وسیع مجبور به عقب نشینی شدیم. تعداد زیادی از مجروحین و شهدا در منطقه رها شده بودند و به علت اینکه منطقه در گیری چندین بار بین ما و دشمن دست به دست شد بدنهای شهدای ما و […]
عملیات خیبر در روزهای آغازین اسفندماه سال 62 شروع شد. یگانهای دیگر وارد عملیات شدند و تیپ سیدالشهداء (ع) هم در پاسگاه خاتمی در نزدیکی منطقه عملیات آماده بود تا در مراحل بعدی وارد عملیات شود. فردای عملیات به عنوان تخریبچی به گردان حضرت علی اصغر(ع) مامور شدم. با گردان حرکت کردیم و به جادهای […]
صبح روز دوم يا سوم عمليات خيبر در پد شرقي ضلع جنوبي جزيره مجنون بوديم تعدادي از نيروهاي ما در كانال مستقر بودند. درگيري به شدت ادامه داشت. دشمن پاتك کرده بود و منطقه به شدت بمباران مي شد كه ناگهان يك گلوله خمپاره به كنار كانال خورد. تركش خمپاره پهلوي چپ شهيد كرد را […]
همیشه سفارش میکرد. هرکسی خوابی از من دیده برام تعریف کنه. حاج عبدالله روح لطیفی داشت و این هم به خاطر معنویت بالای او بود شاید همین باعث تعجب شده که چطور امکان داره که فرمانده ضمخت ترین ، خشن ترین و حیاتی ترین واحد عملیاتی جنگ اینقدر سیم معنویش وصل باشه که روءیاهای صادقه […]
دشمن صبح روز دوم اسفند ماه بار دیگر پاتک حود را برای باز پس گیری مواضع از دست رفته شروع کرد که بچه های تخریب لشگرده سیدالشهداءعلیه السلام با انفجار جاده دسترسی دشمن عملا مسیر حرکت دشمن را از روی خشکی سد نموده ودشمن مجبورشد به کناره های جاده پناه ببرد که با فرو رفتن […]
با تدبیر فرماندهان لشگر گردان قمربنی هاشم علیه السلام در روز اول اسفند جایگزین گردان حضرت علی اصغر علیه السلام شد.حضور شهید حاج عبدالله نوریان با نیروها و ادوات مهندسی رزمی و بچه های تخریب به همه فرماندهان و رزمندگان روحیه میداد.تلاش بلدوزرها ولودرهای مهندسی که سینه به سینه دشمن ودر زیر آتش پرحجم مشغول […]
غواص ها یکی یکی داشتند از موانع عبور میکردند و خودشون رو به سینه کانال دشمن میرسوندند. هنوز کسی وارد کانال نشده بود که سنگر تیربار مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد . و من هم باید به محض تیر اندازی سنگر رو میزدم. ضامن گلوله آرپی جی رو کشیدم و داخل لوله […]
دو سه تا قایق برای تخلیه شهدا و مجروحین وارد معبر شد. وقتی مجروحین رو از ساحل ام الرصاص داخل قایق میگذاشتیم و ما رو با لباس غواصی درون آب میدیدند برامون دعا میکردند. شهدا رو لای پتو پیچیده بودند . تخلیه مجروحین خیلی سریع انجام شد . شهدا رو توی یک قایق گذاشتند و […]
فرمانده ما شهید حاج عبدالله اصرارش بر این بود که تخریبچی های مامور به گردان های رزمی حتی الامکان چند روز مونده به عملیات به گردان ها برند که فرماندهان گردان و گروهان ها و حتی دسته ها اون ها رو بشناسند. و این دلیل داشت . اول اینکه شناخت تخریبچی مامور به دسته و […]
آخرین شناسایی جزیره ام الرصاص صحبت هایی که شب قبل از جلسه با آقا سید محمد داشتم قرار شد تمام مواد منفجره را با کمک تیم معبر بسته بندی یا بهتر بگم آب بندی کنیم . چاشنی و فتیله ها رو سری کردیم و هر 5 قالب C4 ( سی 4 ) را مثل آبنبات […]
رفتم داخل حسینیه مقر ام النوشه برای نماز صبح. هنوز تا نماز صبح خیلی مونده بود.مشغول نوافل شدم. دیدم از کنار چادر صدای گریه میاد با خودم گفتم بچه ها مشغول نماز شب هستند و حال خوبی دارند. چند دقیقه ای گذشت دیدم صدای گریه بلندتر و بلند تر شد. گوش هام رو تیز کردم […]