امروز عصر جمعی از رزمندگان تخریبچی با حضور در منزل شهید حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی تقوی شهادت این همسنگر را به خانواده محترم ایشان تسلیت گفتند. تصاویر این دیدار
روزهای اول سال 65 بود یکماهی بود که از شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده تخریب لشگر10 میگذشت. بچه ها هنوز باورشون نشده بود که دیگه حاج عبدالله بین ما نیست. یه روز شهردار چادر بودم و بایستی از صبح تا غروب ظرف ها رو میشستم وغذا را توزیع میکردم. شام رو خوردیم و ظرف ها […]
سرگذشت شهادت شهید علیرضا مسکین اردستانی ، شهیدی که سالهاست نامش آذین کوچه محل زندگی ماست رو بارها شنیده بودم.. رضا توی عملیات فتح خرمشهر کار بزرگی کرده بود که بزرگی این کار باورش رو مشکل میکرد و شاید به همین خاطر هم بود که کسی گرد این افسانه ها نمیرفت… سالها ذهنم مشغول بود […]
یکی از کارهای سخت جبهه صبحگاه رفتن بود. البته صبحگاه که نه. منظور دویدن بعد از مراسم صبحگاه بود که اگر نگویم همه ولی اکثر بچه ها دوست داشتن از زیرش در برند. بعد از قرآن و دعای صبحگاه فرمانده هان اونهایی که از رزم معاف بودن مرخص میکردند. مثل اینا?? کارگزینی تبلیغات بهدرای مجتمع_رزمندگان […]
ه عنوان تخریبچی با تعدای از بچه ها به گردان علی اکبر (س) مامور شدیدم . فرمانده گردان حاج حمید تقی زاده بود و لشگر 19 فجر هم حد سمت چپ ما رو داشت،. در این عملیات بنده، شهید سهراب جمشیدی، شهید سید محمود موسوی ، علی ملایی و چند نفر دیگر به یکی از […]
شاید این جماعت جزء پیشگامان تفحص شهدا بودند. کسانی که پدرانه به دنبال کسانی میگشتند که اگر نگوییم از فرزندانشان برایشان عزیز تر بودند لااقل به اندازه فرزندانشان آنان را دوست داشتند. ما جوانها و نوجوانها بدور از هرگونه تعلقی چه دنیایی و عاطفی و یا با حداقل تعلقات قدم به جبهه گذاشتیم و قطعا […]
تصویر بالا یک روز داغ در اواخر اردیبهشت سال 65 و آن هم در ماه مبارک رمضان را در سرزمین داغ فکه نشان میدهد. نماز ظهر و عصر و به جماعت بر روی زمین داغ فکه به امامت کسی که شهدا به او اقتدا میکردند. حاج آقا مظفر پدر شهیدان مظفر این نمازگذاران از ساعت […]
دوازدهم اردیبهشت فرماندهان گردانها به مقر فرماندهی لشگر فراخوان شدند.. شهید سید محمد فرمانده تخریب رفت و بعد از برگشتن از جلسه ، برای ما تعریف کرد که : همیشه شهید کیانپور که در اون مقطع به علت مجروحیت شهید عراقی مسوولیت اطلاعات عملیات لشگر رو به عهده داشت، وقت توضیح وضعیت دشمن تعداد سنگرها […]
خبر رسید مرخصی ها لغو شده و گردان به حالت آماده باش صدرصد در اومد.. بچه ها یک مقدار دمق شدند . دوست داشتن قبل از ماه رمضون برن تهران و برگردند . اما خبر آماده باش با پیغام امام همراه بود که فرموده بود به رزمنده ها بگید جلوی دشمن رو بگیرند و به […]
دستور حاج آقا فضلی بود که همه برادران پاسدار برای شرکت در عملیات عاشورای 3 باید با لباس فرم شرکت کنند. این دستور باید اجرا میشد و به همه ی گردانها و واحذهای لشگر10 ابلاغ شد خیلی ها که میگفتند بسیجی هستیم اینجا بود که لو رفتند. شهید سید محمد زینال حسینی که در نبود […]
بعد از عملیات کربلای 5 در مقر شهید پوررازقی در نزدیکی اهواز بودیم و در یک جمع دوستانه با شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10سیدالشهداء علیه السلام بحث بر_سر پایان جنگ بود و اینکه کار بکجا خواهد کشید. هرکسی یه چیزی گفت و بالاخره همه جوان بودند و سر پرشوری داشتند یک عده […]