• تاریخ : سه شنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۴
  • ساعت :

    شهید اسماعیل خوش سیر

    مداحی که قبل از محرم پرید

    مداحی که قبل از محرم پرید

    ساعت از دوازده گذشته بود که درگیری روی ارتفاعات دوروبر ما شروع شد.سمت راست ما ارتفاع 2519 و شهید صدر و وارس بود وسمت چپ ما ارتفاع سکران قرار داشت. با شروع درگیری منورهای دشمن آسمان رو روشن کرد. تا اینجا دشمن هنوز متوجه حضور ما در داخل شیار انه نشده بود.آتش سنگینی از سوی […]

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    بچه ها دشمن رو تا پشت مرزهاش عقب زده بودند و ما ماموریت داشتیم مقابل خاکریز خودمون میدون مین احداث کنیم. محدوده خط ما ، مرز بین پاسگاه زید و شلمچه بود. ماشین وانت رو پر از مین های ضدتانک و ضدخودرو کردیم و عازم خط مقدم شدیم…حدود عصر بود که رسیدیم.پا قدم ما بد […]

    اسماعیل رفت و من جاموندم

    اسماعیل رفت و من جاموندم

    آخرین بار با اسماعیل عازم منطقه شدیم اسماعیل تازه از بستر بلند شده بود عملیات قبل ترکش به بالای ران پاش خورده بود و مدتی هم در بیمارستان بستری بود و بعدا ز چندین عمل، تازه به یک بهبودی نسبی رسیده بود ولی عشق به جبهه و #بچه_های_تخریب موجب شد دوباره اعزام گرفت و باهم […]

    نهنگ آسمونهایوم …. عقاب قعر دریایوم

    نهنگ آسمونهایوم …. عقاب قعر دریایوم

    عملیات بیت المقدس 6 بود توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم. خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده بنده به همراه شهید اسماعیل خوش سیر و عمو یشلاق ( شهید حاج امیر یحیوی) مامور شدیم. مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون […]

    فقط میگفت: اسماعلیم …  مادر…

    فقط میگفت: اسماعلیم … مادر…

    مادری از بین ما رفت که نمونه ای از شیر زنان صبور این سرزمین بود او جوان بود که سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت و در دامن پر مهر خود 4 رزمنده پرورادند. او مادر دو شهید شد و دو جانباز روزهای قبل از عید غدیر سال 67 بود که فرصتی شد برای تشییع […]

    روایت شهادت اسماعیل خوش سیر ، بعد از 30 سال

    روایت شهادت اسماعیل خوش سیر ، بعد از 30 سال

    روزهای قبل از قطعنامه ، اسماعیل خدمت سربازیش توی گردان تخریب لشگر 10  تموم شد و تسویه حساب کرد و به تهرون اومد.. هنوز چند روزی نگذشته بود که قطعنامه پذیرفته شد و بعدش هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمون.. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه اعزام بگیره و از طریق مراجع رسمی اعزام […]

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    روزی که اسماعیل به قربانگاه رفت

    اسماعیل رو روی برانکارد گذاشتیم و آوردیم عقب وانت روی مین ها بود و حاج داوود همه گاز ماشین رو گرفت . هنوز توی مسیر گلوله ها بود که کنار ماشین زمین میخورد. تقریبا دیگه ماه بالا اومده بود و میشد توی نور ماه صورت اسماعیل رو که آرام خوابیده بود سیر تماشا کرد…فکر میکنم […]

    اوس عباس تخریب چی

    اوس عباس تخریب چی

    عقب نشینی منطقه ماووت عراق بود.اواخر خردادماه سال 67 . از قرارگاه دستور رسیده بود که یگانهای مستقر منطقه رو ترک کنند ، امکانات زیادی توی منطقه بود که فرصت عقب آوردنش نبود و برای اینکه سالم به دست دشمن نیفته به ما ماموریت دادند با مواد منفجره منهدمش کنیم. پشت ماشین عباس پر از […]

    برو بالا