کد خبر:13958
پ
alvaresin-0136

آخرین ناهار با شهید صبر علی کلانتر

روز ۱۸ دیماه سال ۱۳۶۵ بود.قبل از ظهر یک دسته از غواصهای تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. منهم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم . چون یکمقدار […]

روز ۱۸ دیماه سال ۱۳۶۵ بود.قبل از ظهر یک دسته از غواصهای تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. منهم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
حاج ناصر شهید صبر علی کلانتر رو فرستاد غذا بگیره. بچه های گردان حضرت علی اکبر علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج وگوشت بود.ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم .که شهیدکلانتر رسید .اما گفت با عرض شرمندگی.چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود.به آقایون سجودی غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون ودوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش.این شد نهارما.بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید وحول ورتون نداره… شب درازه. حدسش درست بود غذاها خراب شده بود خیلی ها موقع درگیری دنبال مکان تخلیه میگشتند

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید