کد خبر:14995
پ
photo_5752@01-06-2020_00-14-59_thumb

روزی که حاج کاظم گریست

بچه های تیپ سیدالشهداء علیه السلام دو تا تانک در جزیره مجنون داخل دهکده که نقطه درگیری تیپ بود غنیمت گرفتند. شهید حاج کاظم رستگاربه ما ماموریت داد که بریم و تانک ها رو عقب بیاریم وقتی به منطقه درگیری رسیدیم برادر احمد ساربان فرمانده گردان قمر بنی هاشم علیه السلام اونجا بود. احمد که […]

بچه های تیپ سیدالشهداء علیه السلام دو تا تانک در جزیره مجنون داخل دهکده که نقطه درگیری تیپ بود غنیمت گرفتند.
شهید حاج کاظم رستگاربه ما ماموریت داد که بریم و تانک ها رو عقب بیاریم
وقتی به منطقه درگیری رسیدیم برادر احمد ساربان فرمانده گردان قمر بنی هاشم علیه السلام اونجا بود.
احمد که از ماموریت ما با خبر شد گفت : نمیگذارم تانک ها رو عقب ببرید چون این تانک ها آرم ارتش عراق داره و در مسیر عقب بردن امکان داره رزمنده ها به حساب تانک دشمن شما رو با آرپی جی بزنند.

هر کاری کردیم احمد راضی نشد که تانک ها رو ما ببریم و ما هم به عقب برگشتیم.
ده دقیقه نشد که خبر دادند احمد ساربان با اصابت گلوله مستقیم تانک به سرش به شهادت رسیده.
احمد آرزوش بود که مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی سر بشه. که به آرزوش رسید.
پیکر مطهر شهید احمد ساربان نژاد را جلوی قرارگاه تاکتیکی تیپ سیدالشهداء(ع) داخل جزیره آوردند.
تا نگاه حاج کاظم که به پیکر بی سر احمد ساربان نژاد افتاد زار زار گریه کرد.من تا آن موقع گریه حاج کاظم را بالای سر شهید ندیده بودم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید