کد خبر:14525
پ
alvaresin-0272

سینه زنی قبل از عملیات خیبر

یادشورهای سینه زنی قبل از عملیات خیبر بقول معروف گوشواره های نوحه ها رو تند سینه میزدیم و این شور سینه زنی ها بود خدایی همه حیدری سینه میزدن بچه ها توی این نوار برای شور بخشیدن به سینه زنی شهید خدیور آه میکشه این من رو یاد خاطره ای انداخت قبل از عملیات کربلای […]

یادشورهای سینه زنی قبل از عملیات خیبر
بقول معروف گوشواره های نوحه ها رو تند سینه میزدیم
و این شور سینه زنی ها بود
خدایی همه حیدری سینه میزدن بچه ها
توی این نوار برای شور بخشیدن به سینه زنی شهید خدیور آه میکشه
این من رو یاد خاطره ای انداخت
قبل از عملیات کربلای یک گردان تخریب تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود. یعنی گردان عملیاتی بود و خیلی شلوغ
عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت
من و شهید مسعود تابش خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و زوضه بخونه.
و خدا رو شاهد میگیرم که خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم
یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود… و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند.
شهید مجید برخورداری که توی عملیات  کربلای یک شهید شد ، قدش از همه بلندتر بود و هی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر
به شهید تابش اشاره کردم که مسعود کنترلش کن
تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد
داشت جلسه بهم میخورد
به مسعود گفتم کار خودمه… تو واحد بخون من میرم سر وقتش.
شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار شهید برخورداری قرار گرفتم و گفتم برادر بگذار با هم سینه بزنیم او نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد.
خدایی مثل بارون از چشمهاش اشک میومد
حقش شهادت بود
انشاءالله نوحه خونشون رو شفاعت کنند

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید