• تاریخ : سه شنبه, ۲۵ آذر , ۱۴۰۴
  • ساعت :

    خاطرات شهداء - الوارثین گردان تخریب لشگر ده سید الشهداء علیه السلام

    شناسایی مواضع دشمن از همان شب آغاز شد

    شناسایی مواضع دشمن از همان شب آغاز شد

    اولین گروه از رزمندگان تیپ حضرت سیدالشهدا (ع) بچه های اطلاعات عملیات و تخریب بودند که به منطقه عملیات رسیدند و در قرارگاه لشکر 16 زرهی قزوین مستقر و کار توجیه و جلسات مربوطه را انجام دادند و همان شب هم برای شناسایی از راه کارهای مختلف حرکت کردند. تیم های شناسایی بدون اتلاف وقت […]

    فقط میگفت: اسماعلیم …  مادر…

    فقط میگفت: اسماعلیم … مادر…

    مادری از بین ما رفت که نمونه ای از شیر زنان صبور این سرزمین بود او جوان بود که سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت و در دامن پر مهر خود 4 رزمنده پرورادند. او مادر دو شهید شد و دو جانباز روزهای قبل از عید غدیر سال 67 بود که فرصتی شد برای تشییع […]

    شهید مجتبی دقیقی

    شهید مجتبی دقیقی

    برادرش حاج حسین دقیقی فرمانده ستاد لشگر بود و پارتی مجتبی شد. او هنوز از تخریب لشگر نجف تسویه نکرده بود که به جمع رزمندگان تخریب لشگر ده سیدالشهداء(ع) وارد شد. چند روز به عید سال 66 مانده بود که شهید حاج ناصر اربابیان که اون موقع معاون گردان تخریب لشگر 10بود یک رزمنده را […]

    مقر ما زیر پونس نقشه است

    مقر ما زیر پونس نقشه است

    درگیری روی شاخ شمیران بالا گرفته بود و دشمن مقاومت میکرد . قبل از ظهر بود که شاخ شمیران سقوط کرد و اسیر زیادی گرفتیم..دشمن توانش رو گذاشته بود که شاخ سورمر رو حفظ کنه اما یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که دشمن شاخ سورمر رو هم رها کرد… عصر بود که آتش […]

    بچه های تخریب مامور میشوند دژ پشت سر فرمانده را بشکافند

    بچه های تخریب مامور میشوند دژ پشت سر فرمانده را بشکافند

    دشمن قصد پاتک با نیرو های زرهی داشت دستور فرمانده هان بود که باید دژ شکافته بشه و قدرت مانور با نیروهای زرهی از دشمن گرفته بشه تعدادی از بچه های خبره تخریب لشگر 27 یا علی گفتند خرج گود و نیترات ها رو بار زدند و عازم منطقه شدند دشمن از زمین وزمان آتیش […]

    عجب حکایتی است عاشقی

    عجب حکایتی است عاشقی

    نام هر دو حسين و فاميلي هر دو نوروزي بود يكي بچه بازار تجريش و ديگري بچه شاه عبدالعظيم. اولين روزي كه حسين بچه شميران اومد توی واحد اطلاعات عملیات با حسين بچه شهر ري درگير شد. حسين اهل شمرون مادر زادي نوك زباني صحبت ميكرد و حسين اهل شاه عبدالعظیم هم به علت اینکه […]

    فردا صبح اونهایی که زنده وسالم موندن در این نقطه همدیگه رو میبینیم

    فردا صبح اونهایی که زنده وسالم موندن در این نقطه همدیگه رو میبینیم

    ماموریت بچه های تخریب که به گردان ها مامور میشدندعلاوه بر باز کردن معابر و موانع.ماموریت انفجار در طول مسیر عبور گردان ها رو هم داشتند. به جهت اینکه ماموریت لشگر سیدالشهداء(ع) عبور از حد لشگر41 ثارالله و حمله به شهر ابوالخصیب بود باید از منطقه ای رد میشدند که نخلستان های پر حجم وآبراه […]

    فرازی از وصیت شهید پیچک

    فرازی از وصیت شهید پیچک

    فرازی از وصیت شهید پیچک ✔️? جنازه مرا بر روی مین ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم، به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم. ✔️? خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند […]

    بخواب بخواب من سرباز حسینم

    بخواب بخواب من سرباز حسینم

    توی خط دریاچه نمک فاو روی پد بودم دیدم یه غولتشن بعثی که عین دیو میموند ، داره از روبرو میاد. علی پیکاری دراز کشیده بود داشت آسمون رو نگاه میکرد و میگفت انگار عراقی ها خمپاره و توپ هاشون رو کنترات دادن به کارگر های سر خیابونشون و گفته بودن انقدر بریز ید توش […]

    اسیر عراقی هم داشت آروم آروم با دستش به سینه میزد

    اسیر عراقی هم داشت آروم آروم با دستش به سینه میزد

    بین عملیات کربلای 4 و پنج بود که در خط شلمچه با بچه های تخریب لشگر 10 در رفت و آمد بودیم یه وانت داشتیم که اطاقش رو برداشته بودند برادر حاج احمد خسروبابایی راننده اش بود. یه شب که رفتیم توی خط برای کاری که به ما محول شده بود در مسیر برگشت به […]

    آنقدرفضا را عاشورایی کرد که همه برای حضوردرعملیات ازهم سبقت میگرفتند

    آنقدرفضا را عاشورایی کرد که همه برای حضوردرعملیات ازهم سبقت میگرفتند

    شهیدغلامعلی ازرزمندهای قدیمی تیپ سیدالشهدا علیه السلام بود قبل ازعملیات مقدماتی در مقر چنانه بانفس قدسی اش فضا رامعطرمیکرد. این شهید عزیز هروقت جبهه به اونیاز داشت خودش رومیرسوند، قبل ازعملیات با صدای گرمش همه را آماده شهادت میکرد وشب عملیات پابه پای رزمندگان سلاح بردوش به مصاف دشمن میرفت. قبل از عملیات خیبربود شهیدرستگارفرمانده […]

    مداح شهید داوود بنی جمالی

    مداح شهید داوود بنی جمالی

    اسمش داوود بود اما بیشتر مجید صداش میکردند از مربیان و فرماند هان پادگان آموزشی 21 حمزه بود خیلی از رزمنده ها که بعدا شهید شدند زیر دست ایشون آموزش دیدند صدای بم و زنگ داری این نوکر امام حسین(ع) زبانزد بود و این خودش به سوز صداش اضافه میکرد شهید بنی جمالی در امر […]

    برو بالا