تحویل سال ۶۵ مصادف بود با روز ولادت جواد الائمه علیه السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی بچه های تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری دعای کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی حسینیه الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و شهید تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب شهید غلامرضا زند ، شهید محمد مرادی ، شهید مجید رضایی و شهید نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده مون میگذشت… بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
شهید پیام پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
شهید محمد مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی شهید تابش شروع کرد به سرود خوندن شهید محمد مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته حسینیه الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
شهید سید محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا…. دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین…دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا….
فاو رو به محاصره خود درآوردن… و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از ۳۰ شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال ۶۵ ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- کلام امام و رهبری
- عملیات ها و ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- هم سنگران
- ارسال خاطرات
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- کلام امام و رهبری
- عملیات ها و ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- هم سنگران
- ارسال خاطرات
پیشنهاد الوارثین
- در قلعه ی خیبر رو کی کنده؟
- معبر قسمت شهید آقا سید مهدی اعتصامی شد
- فرمانده ی محبوب شهید حاج محسن دین شعاری
- دشمن به فکه حمله کرد ، مقر الوارثین در خطر است
- میگفت: میخوام با پارچه چتر منورها برای دخترم چارقد درست کنم
- اودیشب نام شهدای فردا را به یکی از دوستانش گفته بود
- آقا سید مهدی به جمع یاران شهیدش پیوست
- شنیدم که آقا سید میگفت: امیدم رفت..مسئول محورم رفت
- سلام بر بدنهایی که پاره پاره شد
- ماموریت شناسایی پل جزیره شلحه
کد خبر:14566
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه