هوا خیلی سرد بود با وجود آن سرما ، بارندگی شدیدی هم در آن سرما می شد #بچه_های_اطلاعات_عملیات از مقر پشت وانت سوار می شدند تا برسیم به نقطه رهایی خیلی خیس می شدند… یخ زده بودند تازه از آن موقع هم باید راهی میشدند برای شناسایی که این عظمت کار بچه ها را نشان می داد که چقدر زحمت و سختی کشیدند اون موقع بچه های بعضی از یگان ها بودند که از مقر شون سوار آمبولانس می شدند و در نقطه رهایی گرم و نرم پیاده میشدند و از آن به بعد کارشون رو شروع میکردند اما بچه های ما در سرما با این وضعیت می رفتند شناسایی ،
هرچه التماس و درخواست میکردیم می گفتند : ماشین نداریم . اما همان موقع هم کلی ماشین توی تهران در عقبه بود و برای خودشان صفا می کردند ، می گفتیم : آمبولانس نداریم ! یک وانت تویوتا داشتیم که هم باید غذا می برد می آورد و هم بچه ها شناسایی رو جابه جا می کرد خلاصه اینکه پشتیبانی خوب نبود .
۹۰ درصد بچه ها مریض شده بودند .
شب ها در حالیکه در تب میسوختند می رفتند شناسایی !
اونها به دلیل این که عشق و ایمان به کار داشتند با شجاعت و ایثار و شهامتی که داشتند و با همه مشکلات ، نداشتن وسیله نقلیه مناسب ، مریض شدن هر شب ، خیس شدن باز هم شب بعد بلند می شدند با همان ماشین با همان وضعیت با همان سرما می رفتند شناسایی شان را انجام می دادند.
الحمد الله رب العالمین با تلاش زیادی که کردند و با ایثار فراوانی که برادران به خرج دادند زحمات فراوانی که متحمل شدند شناسایی تمام راه کارهامان با موفقیت انجام شد.
راوی: علی سلیمانی
جانشین اطلاعات عملیات لشگر
عملیات بیت المقدس ۲
زمستان ۱۳۶۶
منطقه عمومی ماووت کردستان عراق