آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق جزیره ام الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. سید اسماعیل درکنار شهید حاج_عبدالله نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای مهندسی رزمی و تخریب به عهده سید بود ….
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به حاج عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به معراج شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.
🍁🍁🌷🌷 شهید سید اسماعیل موسوی از معبری که به نام مادرش فاطمه زهراءسلام الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در جزیره ام الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.
سید در قطعه ۵۳ گلزار شهدا ی بهشت زهراء سلام الله علیها در همسایگی شهید مدافع حرم رسول خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز والفجر ۸ میدرخشد.