کد خبر:2220
پ
۷
شب آخر

شهید حاج ناصر اربابیان

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه ۶۷ بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد . روز ۲۱ تیرماه به جبهه شرهانی و فکه حمله کرد و موقعیت الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر۱۰ بود در […]

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه ۶۷ بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز ۲۱ تیرماه به جبهه شرهانی و فکه حمله کرد و موقعیت الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر۱۰ بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین ۷ یا ۸ نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار پل کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت ۴ و ۵ و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن فاو رو گرفته و حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته … مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.

راوی: رمضان خلیلی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید