از مکه که اومد حالش خیلی تغییر کرده بود
حالا دیگه برادر عبدالله ، حاج عبدالله شده بود
لطافت روحی اش به اوج رسیده بود.
اوقات فراغتش رو بیشتر صرف نماز و مناجات میکرد. خوابش خیلی کم شده بود. بجای خوابیدن به قول خودش چرت میزد و مدام بین عقبه و خط مقدم در تردد بود. مسوولیت مهندسی لشگر رو هم به ایشون دادند. اداره کردن گردان تخریب و مهندسی کار طاقت فرسایی بود.
به لحاظ جسمی خیلی جمع و جور بود بعد از اومدن از حج هم خورد و خوراکش شده بود نون ماست و نون و مربا..
میگفت میخواهم شکمم رو کنترل کنم.
روزهای آخر دیماه ۶۴ بود که توی یک جمع خصوصی بچه ها گفت: من حساب و کتابم رو با خدا تسویه کردم و تونستم جلوی شکمم رو بگیرم.. فقط یه چیز کم دارم که اون هم سعی میکنم تا فرصت باقی مونده جبران کنم و اون هم اشک است.
حاجی روزهای آخربا توجه به سختی و سنگینی کار تخریب و مهندسی و مسولیت هایی که برای آماده کردن منطقه ی عملیات لشگر۱۰ داشت از کوچکترین فرصت برای مناجات با خدا و اشک ریختن استفاده میکرد.
سال ها بود که در کنار حاجی زندگی کرده بودم و ساعت ها برای ایشون روضه و مناجات خونده بودم اما صدای گریه ایشون رو نشنیده بودم اما روزهای آخرمیشد صدای گریه اش رو شنید.. دیگه با صدای آرام گریه میکرد
اوایل بهمن ۱۳۶۴ مصادف شده بود با ایام فاطمیه.. حاجی از این ایام بهترین استفاده رو کرد.
حاج عبدالله توی جزیره ام الرصاص با فرماندهی بچه های تخریب و مهندسی رزمی سخت ترین وظیفه را به عهده گرفت وبعد هم به کمک فرماندهان لشگر۱۰ در فاو آمد. و در روزهای سخت عملیات لشگر ۱۰ در شهر فاو دراولین روزهای اسفند ۶۴ آسمانی شد
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- کلام امام و رهبری
- عملیات ها و ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- هم سنگران
- ارسال خاطرات
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- کلام امام و رهبری
- عملیات ها و ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- هم سنگران
- ارسال خاطرات
پیشنهاد الوارثین
- در قلعه ی خیبر رو کی کنده؟
- معبر قسمت شهید آقا سید مهدی اعتصامی شد
- فرمانده ی محبوب شهید حاج محسن دین شعاری
- دشمن به فکه حمله کرد ، مقر الوارثین در خطر است
- میگفت: میخوام با پارچه چتر منورها برای دخترم چارقد درست کنم
- اودیشب نام شهدای فردا را به یکی از دوستانش گفته بود
- آقا سید مهدی به جمع یاران شهیدش پیوست
- شنیدم که آقا سید میگفت: امیدم رفت..مسئول محورم رفت
- سلام بر بدنهایی که پاره پاره شد
- ماموریت شناسایی پل جزیره شلحه
کد خبر:14787
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
خاطره ای از آخرین روزهای سردار شهید حاج عبدالله نوریان
از مکه که اومد حالش خیلی تغییر کرده بود حالا دیگه برادر عبدالله ، حاج عبدالله شده بود لطافت روحی اش به اوج رسیده بود. اوقات فراغتش رو بیشتر صرف نماز و مناجات میکرد. خوابش خیلی کم شده بود. بجای خوابیدن به قول خودش چرت میزد و مدام بین عقبه و خط مقدم در تردد […]
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه