کد خبر:14903
پ
alvaresin-02957
سردار شهید حسین اجاقی

حکایت شهادت مردی از دیار پهلوانان

قرار شد کار دشمن رو در بلندترین قله قلاویزان یکسره کنند تا پرونده عملیات کربلای یک بسته شود آفتاب روز ۱۶ تیرماه ۶۵ که غروب کرد و همه جا رو تاریکی فرا گرفت گردان حضرت علی اکبر علیه السلام سوار بر کامیون های مایلر میرفتند تا ضربه ی نهایی را به دشمن در قله ۲۲۳ […]

قرار شد کار دشمن رو در بلندترین قله قلاویزان یکسره کنند تا پرونده عملیات کربلای یک بسته شود
آفتاب روز ۱۶ تیرماه ۶۵ که غروب کرد و همه جا رو تاریکی فرا گرفت گردان حضرت علی اکبر علیه السلام سوار بر کامیون های مایلر میرفتند تا ضربه ی نهایی را به دشمن در قله ۲۲۳ قلاویزان وارد کنند .
هوا ظلمات بود و کامیون ها باید با چراغ خاموش حرکت میکردند. نبود دید کافی برای راننده ها ، سرعت رو هم کم کرده بود. کامیون ها پر از نیرو بود و به خاطر اینکه همدیگر رو گم نکنند با فاصله کم از هم حرکت میکردند.
جاده خاکی و پر از دست انداز بود مثل اینکه جاده رو تازه بچه های مهندسی برای تردد خودرو ها کشیده بودند . یه جاهایی جاده از وسط میدان مین میگذشت و عدم دید کافی راننده کامیون هاو انحراف از جاده و رفتن داخل میدان مین فرمانده هان گردان رو نگران کرده بود.
حسین اجاقی معاون گردان ، نگران جاده و نیروهاش بود.
مدام بین کامیون ها جابجا میشد و تذکراتی به بچه ها میداد. و گاهی هم از ماشین پیاده میشد و مسیر رو وارسی میکرد.
کامیون ها دیگه پرگاز حرکت میکردند و به تپه های پایین قلاویزان رسیده بودند. بچه ها ، توی سربالایی با هر فشار راننده کامیون به پدال گاز روی هم میریختند و سر و صدا میکردند.
حسین اجاقی برای اینکه کار رو مدیریت کنه روی رکاب سمت شاگرد کامیون مایلر ایستاده بود و فرمان میداد که ناگهان کامیون مایلر جلویی از شونه جاده خارج و روی مین ضد نفر رفت و صدای چند انفجار اومد ولاستیک ماشین ترکید .
راننده ماشین پشت سر اومد که ماشین رو جمع و جور کنه که نتوانست و ماشین با خاکریز کنار جاده برخورد کرد و به سمت راست غلطید و واژگون شد.
با هر زحمتی بود بچه ها از کامیون ها پیاده شدند.
خدا رو شکر کسی آسیب جدی ندیده بود.
با هر زحمتی بود فرماندهان ، بچه ها رو سرو سامان دادند و به سمت خط حرکت کردند و اون شب ماموریت انجام شد و بچه های گردان حضرت علی اکبر علیه السلام به کمک سایر گردان ها که همه ماموریت سرکوب دشمن در بلندترین قله قلاویزان رو داشتند موفق شدند با سرکوب دشمن بر تمامی یال ها و تپه های مرتفع ترین قله قلاویزان تسلط پیدا کنند.
کار که تمام شد اون هایی که مونده بودند همدیگر رو پیدا کردند.
اما خبری از حسین اجاقی معاون گردان علی اکبر(ع) نبود.
لیست شهدا و مجروحین رو هم وارسی کردند اونجا هم ردی از حسین نبود.
نزدیک یک هفته همه جا نام حسین اجاقی بود.
معراج شهدا و بیمارستان های در خط مقدم و پشت جبهه رو هم بچه ها پیگیر شدند انگار حسین غیب شده بود.
تا اینکه بعد از یک هفته به سراغ کامیون چپ شده کنار جاده قلاویزان رفتند.
کامیون به سمت شاگرد غلطیده بود. وقتی کامیون را از زمین بلند کردند با پیکرمتلاشی شده ی سردار شهید حسین اجاقی روبرو شدند.


ازچپ به راست
شهید علیرضااملی
شهید مسلم اسدی
اکبر اسماعیلی
حاج حمیدتقی زاده
شهید جواد رهبر دهقان
شهید حاج حسین اجاقی
جمع فرماندهان گردان علی اکبر(ع) لشگر۱۰
عملیات کربلای یک
فتح مهران تیرماه ۱۳۶۵

✅دوستانش تعریف کردند که ، حسین خیلی از شهدای کرمانشاه رو غسل داد و کفن کرد و بعد از غسل یکی از شهدا ، طوری که کسی متوجه نشود رو به قبله ایستاد و دستهاش رو به دعا بلند کرد که خدایا من طوری شهید بشم که کسی نتونه بدنم رو غسل بدهد. که دعایش مستجاب شد و اون جوری که میخواست به معراج رفت.
سردار شهید حسین اجاقی معاون گردان علی اکبر(ع) لشگر ۱۰ سیدالشهداء(ع) درساعات پایانی روز۱۶ تیرماه سال ۱۳۶۵ از بلندی ها قلاویزان پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای باغ فردوس کرمانشاه در خاک آرمید

به روایت اکبر اسماعیلی

کلیدواژه : عملیات کربلای 1
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید