یکی از کارهای سخت جبهه صبحگاه رفتن بود.
البته صبحگاه که نه. منظور دویدن بعد از مراسم صبحگاه بود که اگر نگویم همه ولی اکثر بچه ها دوست داشتن از زیرش در برند.
بعد از قرآن و دعای صبحگاه فرمانده هان اونهایی که از رزم معاف بودن مرخص میکردند. مثل اینا??
کارگزینی
تبلیغات
بهدرای
مجتمع_رزمندگان
تدارکات
و پیرمردها
و اونهایی که از عملیات های قبل زخمی داشتن. البته توی پاهاشون.
وگرنه بهانه شون پذیرفته نبود.
و در نهایت اونایی هم که صبح ها میرفتن حموم تر و تمیز شوند هم به صورت خود کار از صبحگاه جیم میزدند.
بچه های #تخریب_لشگر۱۰ صبحگاه رفتن با #شهید_نوریان رو خیلی دوست داشتند و اون هم به این خاطر بود که شهید نوریان زیاد ما رو نمیدواند.
شاید دوی صبحگاهی به پانصد متر هم نمیرسید ایشون دستور میداد بچه ها حلقه بزنند و خودش وسط میرفت و نرمش میداد. نرمش هاش هم با خنده و طنز بود.. و بعضی اوقات یه سری نرمش های من درآوردی میداد و با خنده میگفت این #نرمش_در_سطح_روستا ست.
نرمش که تموم میشد رو به قبله می ایستادیم و یکی میگفت:
#تنها_ره_سعادت و بچه ها جواب میدادند. #ایمان_جهاد_شهادت و همه با هم #سوره_والعصر رو میخوندن و بعد به ستون پنج میشدیم و روی پاهامون مینشستیم و #شهید_حاج_عبدالله_نوریان شروع میکرد به موعظه بچه ها.
توی همه موعظه هاش یه جمله مشترک داشت. میگفت:
#برادرها!!!!! #کار_کنید.. #بازی_گوشی_برای_ما_نیست. #وقت_نداریم. #وقت_خیلی_تنگ_است.
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
پیشنهاد الوارثین
- شب نوزدهم ماه رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول
- معبری که با از پا افتادن ابوالفضل گردان تخریب باز شد
- شهید محمد خاکفیروز آدم دقیق و نکته سنجی بود
- شهید حسن خدمتی
- شهید صبر علی کلانتر
- برادرها تا اذان صبح خوابیدن برای ما نیست
- عمو یشلاق بچه های تخریب
- باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه
- نگاهی از سر اخلاص یا بقول شهید نوریان بی شیله پیله
- هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات
برادرها!!!!! کار کنید
موعظه ی صبحگاهی حاج عبدالله نوریان
یکی از کارهای سخت جبهه صبحگاه رفتن بود. البته صبحگاه که نه. منظور دویدن بعد از مراسم صبحگاه بود که اگر نگویم همه ولی اکثر بچه ها دوست داشتن از زیرش در برند. بعد از قرآن و دعای صبحگاه فرمانده هان اونهایی که از رزم معاف بودن مرخص میکردند. مثل اینا?? کارگزینی تبلیغات بهدرای مجتمع_رزمندگان […]
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه