شناسایی جزیره ام الرصاص (۲)
شب اول زیاد سرد نبود . ولی بقیه شب ها هم هوا و هم آب خیلی سرد میشد . تا جایی که از شدت سرما سیم خاردار پیچیده شده به ...
تیکه کلام شهید علیرضا پیکاری
بخواب بخواب من سرباز حسینم
توی خط دریاچه نمک فاو روی پد بودم دیدم یه غولتشن بعثی که عین دیو میموند ، داره از روبرو میاد. علی پیکاری دراز کشیده بود داشت آسمون رو نگاه ...
جماعت ! یه دنیا فرقه بین دیدن و شنیدن
شهید بسطام خانی . در اولین برخورد ، جوری رفتار کرد که انگار ۱۶ سال (از بدو تولد تا زمان آشنایی) همدیگر رو میشناسیم .در زمان شهادتش وقتی از کمر ...
پس چرا لای پتو گذاشتنت؟
دو سه تا قایق برای تخلیه شهدا و مجروحین وارد معبر شد. وقتی مجروحین رو از ساحل ام الرصاص داخل قایق میگذاشتیم و ما رو با لباس غواصی درون آب ...
آخرین شناسایی جزیره ام الرصاص
آخرین شناسایی جزیره ام الرصاص صحبت هایی که شب قبل از جلسه با آقا سید محمد داشتم قرار شد تمام مواد منفجره را با کمک تیم معبر بسته بندی یا ...
شناسایی جزیره ام الرصاص
آموزش که تمام شد به سد دز اعزام شدیم . در سد دز تمریناتمون ادامه داشت . یه روز آقاسید محمد با وانت اومد توی مقر دز وما تازه از ...
ورزش کردن خیلی خوبه هیکلت رو درست می کنی بعد میری دیدن خدا
نفر دوم از سمت راست شهید حمید صادقی شهید حمید صادقی .همیشه در حال ورزش کردن بود .میگفت ورزش کردن خیلی خوبه هیکلت رو درست می کنی بعد میری دیدن ...
خبری که شوکه ام کرد
یکی از روز هایی که برای شناسایی جزیره ام الرصاص ، بالای یکی از انبار های گمرک بندر خرمشهر در حال دید زدن جزیره با دوربین خرگوشی بودم ، یکی ...
دست سنگین فرمانده
کسی بدون دستور من حق نداره شهید بشه
توی درگیری های فاو حسن مقدم به کمرش یا لگنش تیر خورد. آقا سید محمد زینال حسینی هم به کتفش تیر خورده بود. حسن رو روی کولم گذاشتم و داشتم ...
با اینکه توی خون دست و پا میزد به ما روحیه میداد
با بدن قطعه قطعه به اباعبدلله سلام داد…
ماموریت مین گذاری و پاکسازی میادین مین اطراف شهر مندلی عراق به گردان ما واگذار شده بود و بچه ها در منطقه عملیاتی مسلم ابن عقیل علیه السلام در سومار ...